آقاي کرزي! آيا صداي ملت راميشنويد؟؟؟
صباح صباح

محترم ريس جمهور! چرا انگشت ملت بطرف تونشانه گرفته ميشود؟، زيرا شمابايد درد دل ،حرفهاي ناگفته،غم واندوه يي ملت، مصيبت ومشقت مردم ستمديده، تاراج ووحشيگري هاي زورمندان وجنگ سالاران، چوروچپاول ملي، فسادوقانون گريزي، ستمکاري وبي بندوباري زورگويان، قتل وکشتارجنگ افروزان وناقضين حقوق بشررامورد بازپرس وبازخواست قراربدهيد. تازمانيکه ازصميم قلب وبدون تظاهروريا ، به اين جنايت رسيده گي ننمايد وملت شمارا رها نخواهد کردوازقضاوت فرداي تاريخ نيزدرامان نخواهي بود. اکنون صلاحيت با شماست که چه ميخواهيد انجام بدهيد.

درواقعه ای مخوف خون می ریزد

از زخم تن حروف خون می ریزد

تن پوش تمام کلماتش زخم است

ازهرناله ي اوف خون می ریزد.

جلالتمآب ريس جمهور، هميشه با خود محاسبه ومي انديشم که تااکنون ده ها اعضاي دولت حاضربه استعفا شده ولي شخص جناب عاليقدرهيچکدام ازتقاضا هارانپذيرفته ايد، وچرابدون اسناد ومدارک قناعت بخش آقاي قادري وزيرمبارزه بامواد مخدررا تشويق وترغيب غيرمستقيم به استعفا وادارساخته ايد وياساخته اند. آيادردولت چند نفرازاعضاي کابينه همچووي دارايي تحصيلات عالي وتجارب فراوان کاري اند؟؟؟ . نشريه ها ي گونا گون درمورد بيوگرافي آقاي « قادري » نوشته اند ، انجنیرحبیب الله

« قادری» ازلیسه احمد شاه بابا درقندهارفارغ گردیده وتحصیلات عالی را درهند به پايان رسانده ودرپستهاي -  سرمشاور وزارت امورمهاجرین همچنان عضو کمیسیون سه گانه افغانستان ، ایران و ملل متحد ، رئیس مجالس گروپ مشورتی بازگشت کننده گان وبی جا شده گان ووي دوازده سال همکاری با یو – ان – اچ – سی – ارو استاد دردانشگاه نبراسکا آمريکاوباراخيرنيزوزيرمبارزه بامواد مخدربوده اند که دراثرفشارقاچاقچيان مواد مخدروزورگويان وسلاحداران بردولت مجبوربه استعفا وازکشوربيرون ميشوند .چرا سياست يک بام ودوهوادرنظام زيراداره تان حکمفرماست؟؟؟ من مشت نمونه خروارآقاي قادري رانوشته ام ودرآينده اشخاص همچون ، بشردوست ، ميراحمد جوينده قبلآ وکيل درپارلمان ، پروفيسورداکترموسي وردگ ، پوهاند داکتررزاق سياوش، جنرال داکترسهيلا صديق وزيرصحت عامه درحکومت موقت، جاويد لودين سفيريکنم ساله درکانادا، سيد امين فاطمي وزيربا انرژي وخلاقي صحت عامه ودرهمين مقطع زماني تقررموصوف بحيث سفيردرجاپان مفيد است ويا وزيرصحت عامه ميبودند؟، ده ها وصدها شخصيت ملي ودلسوز که متخصص وباتجربه درامورکاري ومسلکي اند ، مفصلترخواهم نوشت. ملت ازشما توقع دارد تانظام کنوني رابا کادرهاي ملي که هيچگونه وابستگي وروابط تنظيمي نداشته باشند آشتي بدهيد تا هم لعل بدست آيد وهم دل يارنرنجد.

حاکم کشورومواظبت ازمرد م

می گویند یعقوب لیث صفاری جوانمردانه ساده زیست وباصدق وصفازنده گي نمود.  روزی درمیدان شهر گردش می کرد ودرد دل ها و شکایات مردم را می شنید واقدامات لازم را درباره احقاق حقوق ایشان انجام می داد.  یکی ازساکنان شهرکه به شدت گرفته وغمگين بود، از یعقوب خواست به شکایت اوبه تنهایی گوش بدهد.

یعقوب همه سربازان و درباریان را ازخود دور کرد و به مرد گفت مشکل خود را بگو. مرد با ناراحتی گفت:  یکی از فرماندهان توشبانگاهان به خانه دخترمن می آید و مزاحم او می شود. در ضمن ما را تهدید کرده ، درصورت شکایت ما را می کشد.

یعقوب گفت: بسیار خوب ! من یک نگهبان به خانه تو می فرستم . او را در جایی مخفی کن . به محض ورود آن فرمانده و ایجاد مزاحمت فقط ورود او را به شخصي که من فرستاده ام ، خبر بدهيد.

آنگاه درآغازشب پيره داري با سروروی پوشیده به منزل آن مرد رفت و درجایی پنهان شد.

وقتی آن فرمانده آمد وتقاضای بد خود را تکرار کرد، فرستاده ليث صفاري ازمخفي گاه بيرون  وفرمانده متجاوز وخطاكار راسربريد.

مردشاکي ازفرستاده ليث به شدت تقاضا نمود كه خود را معرفي كند.

وقتي نقاب از چهره برداشت، آن شخص يعقوب ليث بود. بلي ! آن فرستاده خود يعقوب بود كه شخصا كمر به مجازات متجاوزبسته بود. يعقوب گفت :  وقتي تو اين شكايت را براي من مطرح كردي ، من خواب و خوراك را بر خود حرام كردم تا از تو رفع ستم و مزاحمت نكنم ، لب به آب و غذا نزنم. اكنون كمي آب و غذا بياور تا بخورم.

چرا آقاي کرزي! برهمه جرم وجنايت سرپوش ميگذاريد؟؟؟

آگاهان متعقد اند ، تامين امنيت مطمين ، برگشت ابرومندانه نظاميان خارجي مقيم کشوروزنده گي آرام براي مردم اروپا وآمريکا، ازيکطرف کوتاه ساختن دست جنايتکاراني که درآغوش کرزي لميده اند وبرسرنوشت ملت مظلوم ما بادراختيارداشتن پستهاي وزارت ، معينيت وولايت وازجانب ديگربدون کوبیدن پایگاه های امن طالبان والقاعده درآنسوی مرز، درپاکستان که زیرنظرملا عمر، مولوی حقانی و گلبدین حکمتیار فعال اند، امکان نخواهد داشت. به همین دلیل رئیس جمهوراوباما درنامه ای به رهبران پاکستان نوشت که حمایت برخی ازحلقات وعناصردراین کشورازشورشیان رابیش ازاین تحمل نمی کند . نخست وزیربریتانیا، نیزاین سوال رابا آصف علی زرداری رئیس جمهورپاکستان مطرح کرده است که چراطي سال هاي گذشته سرنخ و رد پایی از دو رهبر تحت تعقیب القاعده، اسامه بن لادن و ایمان الظواهری به دست نمی آید.

افغانستان سرزمین دودوآتش باگذشت نزديک به يک دهه باوجود موجوديت صدوپنجاه هزارنظاميان کشورهاي مختلف جنگ ، فساد، بي عدالتي ، زورگويي، بي بندوباري، مردم آزاري ، چپاولگري، قوم ستيزي ... همچنان درکشوربيداد ميکند. ملت بادرنظرداشت ميلياردها دالرکمک جامعه بين المللي و پشتيباني وحضور نظامي، سياسي، اقتصادي واجتماعي جامعه جهاني،انتظارات بيشتررا داشتندواما دولت کرزي وائتلافيون تنظيمي وگروپي باکم کاري وروزگذراني عملآ همه رانااميد وسرخورده نموده اند. مشکلات زيادی وجود داردوحتي بعضي مسايل نه تنها که کاهش نيافته بلکه بطور نگران کننده ی رو به افزايش بوده اند. دولت درامر مبارزه با مواد مخدر تاکنون موفق نبوده و کشت و قاچاق مواد مخدر همچنان رو به افزايش بوده است. دولت گزارش کميسيون مستقل حقوق بشر را ناديده گرفته و مي رود که اين گزارش مهم به فراموشي کامل سپرده شود.

گروه هاي مختلفي آشکارا حقوق بشر رانقض وبا صراحت اعلان کردند که تاکنون کارهای شان سنجيده و درست بوده وبرکميسيون حقوق بشراتهام ميبندند ودسيسه ميچينند. ازجمله کارهای که مردم واقعا ناراضی اند مسئله بازسازی و کندی  روند آن است. پولهای سرسام آوری وارد افغانستان شده،  ولي در قسمت باز سازی کاری چنداني نشده است.

 فساد اداری در دستگاه دولت به اوج خود رسيده است. همچنين موسسات غير دولتي که بخشي از امور بازسازی را برعهده دارند اغلب آنها پولهای مردم فقير و بيچاره را بدون هيچگونه حساب وکنترولي حيف وميل نموده و بقول وزير سابق پلان رمضان بشر دوست موترهای آخرين سيستم  دنيا و لوکس ترين خانه های کابل را اين موسسات از پولهای کمک به کشوردراختيار داشته ومشغول عيش وعشرت اند. ناامني و خشونت بيشتر شده و در سالهای اخيربيشترازگذشته بيداد مينمايد. گروههای مسلح شخصي وتنظيمي درهمه جا وجود دارند و تهديد بزرگي محسوب ميشوند. پروسه خلع سلاح به تاريخ سپرده شدوزورگويان و جنگسالاران باگذشت هرروزبه قدرت بيشتردست پيدا ميکنند وبرسرنوشت مردم حاکم ميشوند. فرانسيس وندرل نماينده خاص اتحاديه اروپا درافغانستان،درسمينار افغانستان درپارلمان فنلند اظهار داشتند که ما برای جلوگيری از نقض حقوق بشرمي خواهيم که ناقضين حقوق بشرو جنگسالاران ديگربرسرقدرت نباشند، ولي عملا ديده مي شود که جنگسالاران و جنايتکاران جنگي و ناقضين حقوق بشردرقدرت شريک اند و همچنان برای شرکت عده ی ديگر از آنها مانند طالبان تلاش بخرج داده مي شود. طالبان هنوز هم دست از جنايات  خود بر نداشته وهرروزبه  کشور زيانهای سنگين جاني و مالي مي رسانند و امينت ملي را به خطر مي اندازند ، ولي ريس دولت آنان رابرادرميخوانند . تروريستان بين المللي ، طالبان ، حزب اسلامي وافراد فساد پيشه ومنفعت طلت دوباره تجديد قوا کرده و هرروز فاجعه مي آفرينند.

مردم مظلوم، خسته ازجنگ وتاراج شده، می گویند که خانه های بزرگ با زرق و آسمانخراش هاي مجلل  درپايتخت وولايات نمونه انکارناپذير فساد اداری وچپاولگري ملي در دولت می باشد وقصرهای شاهانه وچند منزله با تزهينات خيره کننده درکشور بنام قصرهای چوروچپاول یاد می شوند و به نظر مردم کسانی مالک اين قصرها اند که درجنایات و فساد اداری دست دارند. اکثریت این خانه ها در شیرپور اعمار شده اند، که مردم آن راشیرچور وچورپورمسما نموده اند. که با چنین یک فرهنگ چپاولگري ومعافیت در رده های بالای حکومت، مردم چه گونه می توانند ازاین دولت حمایت کنند. غصب زمین ها و اعمار خانه های مجلل و بلند منزل ها به گفته مردم ، تیشه طالبان را دسته می دهد و آنها مردم را تشویق می کنند که از چنین یک حکومت فاسد متنفرباشند.

ثروتمند شدن تعداد فساد پيشه وچپاولگر از يکجانب و حاکميت شرکت های امنیتی و انجوهاي داخلي وخارجی شرایط را برای مردم ناممکن ساخته است، داشتن خانه شخصی برای مردم امکان پذیر نیست، زیرا نرخ خانه ها بیش از حد بلند رفته است. ازسال دوهزارويک ميلادي تا اکنون یعنی بعد از سقوط نظام طالبان ، چهل ميلیارد دالر کمک به کشور سرازیر شده که صدها ملیون آن برای مصارف خارجی هابه مصرف رسیده و مقدار زیاد دیگر آن به شکلی از اشکال حیف و میل شده است. باوجود همه اين فساد وخيانت ونظربه شكايات وارثين قربانيان جنگي ٫راپور هاي بيشمار و مكرركميته  حقوق بشر درارتباط با جنايكاران جنگي و تفنگسالاري و اناني كه طي ساليان درازبا قدرت تفنگ  ازهيچ نوع زور گوهي وظلم ومردم ازاري چوروچپاول وحتي كشتار ملت  ابا نورزيدند.

بخاطر جلو گيري ازانتقام گيري هاي شخصي و زباني وسيله اقارب و بازمانده گان  قر بانيان جنايات جنگي و همچنان بخاطرداد وفرياد مردم درد ديده درارتباط با محاكمه  جنايتكاران جنگي وآنهانيكه  قرآن و اسلام را وسيله قدرت وچپاول ملت قرارداده و با فريب و دروغ وريا كاري نه تنها مليونها دالرپول جهاد ومقاومت را كه حاصل خون  مليونها انسان وطن بود به جيب ريخته و امروز درقطارمليونرهاي دنيا ايستاده اند وبلكه بخاطر قدرت طلبي وزراندوزي وخيانت پيشگي وتشويق وترغيب باداران خارجي نيز سبب قتل  صد هاهزارهموطن بيد فاع و بي گناه ما گرديده اند ٫

اينان با قتل عام مردم مظلوم ، راکتباران شهرکابل وولايات ٫ محاصره اقتصادي شهرها، راه گيري ، بي عفتي وتجاوز به ناموس مردم ، فروش هزاران از خانم بيوه وبي پناه به اعراب براي پول و ثروت ، تخريب شهرزيباي كا بل وشهادت مظلومانه شصت وپنج تاهشتاد هزار اهالي بي دفاع  اين شهر، ميخ كو بيدنها، سينه بريدنها ، درکانتينرسوختاندنها، تيزاب پاشي ها، چهارميخ کشيدنها، رقص مرده ولواطت اطفال معصوم مظلوم وصدها جنايات ديگر، دولت بايد براي تامين عدالت اجتماعي هريك ازجنايتکاران رابخاطرخيا نتها و جنايات كه انجام داده اند مورد پيگردعد لي وقضايي قرارميداده وبرعکس باپيشکش نمودن پول وقدرت ، سرنوشت مردم مصيبت ديده رابه چنگال خون آلوده انان سپرده است. 

موجوديت سلاح وسلاحداران وسرنوشت حقوق بشر تقویت و تسلط جنگسالاران بی رحم بر زندگی مردم و موجودیت تفکربنياد گرايي و تلاش درجهت تحکیم آن، بر علاوه: استبداد طولانی و تاریخی، نظام مرد سالارانه و پدرسالارانه، از هم گسیختگی تاریخی و اجتماعی، فقر شدید وجانسوز، جهل و تعصب و ده ها عامل دیگر، مانع تحقق حکومت مردم سالاري درکشورمیگردد.

تعرض خشونت آمیز جنایی ـ دزدی مسلحانه، اخاذی و آدم ربایی توسط نیروهای نظامی، پولیس و شعیات استخبارات ـ تعرض بر مطبوعات وفعالان سیاسی، و نقض جدی حقوق انسانی زنان و دخترا ن ازديگرعوامل مصيبت باراداره فعلي است. نیروهای نظامی و پولیس بالای خانه های مردم از طرف شب یورش برده و اهالی ملکی را تاراج مینمایند. آنها به وسایل گوناگون وارد خانه های مردم میشوند، اعضای فامیل را برای ساعتها گروگان میگیرند، با اسلحه تهدید میکنند، اشیای گرانبهای شان را دزدی مینمایند و گاهی به زنان، دختران و پسران فامیل نیز تجاوز میکنند.

چندي قبل بود رئيس‌جمهوردرمصاحبه‌اي با مجله آلماني اشپيگل به فساد زياد در دستگاه حكومتي و اداري‌‌اش اعتراف كرد، ولي با صراحت اعلام كرد كه دولتش براي بقا و اداره نسبي کشور ناچار است چشم خود را روي برخي فسادهاي جاري درحكومت ببندد. كرزي درتوجيه ديدگاهش گفت:

يكي از فرماندهان قدرتمند محلي به هيچ وجه حاضر نمي‌شد سلاح‌هاي خود را به دولت مركزي تحويل دهد وعملا نا‌امني‌هاي فراواني را درنواحي تحت كنترول خود به‌وجود آورده بود. ما هيچ چاره‌اي در برابرآن فرمانده قدرتمند محلي نداشتيم، تصميم به مذاكره با اوگرفتيم و نتيجه مذاكره اين شد كه دولت مركزي ماهانه سي هزار دالر به وي بپردازد و درعوض نيروهاي مذكورازهرگونه ايجاد نا‌امني پرهيز كنند. درواقع از اين نوع فرماندهان متمرّد درنواحي مختلف کشورفراوان به چشم مي‌خورند كه دولت مركزي چاره‌اي جز باج‌دهي به آنها ندارد و درغيراين صورت آنها به دشمن مي پيوندد.

 توسعه روزافزون ناامني ، باعث نگراني مردم شده آنان را از روزنه هاي اميد به آينده دور مي كند. درگيري هاي دومدار درولايات ، غارت و چپاول شبانه خانه هاي مردم ، زور گويي گروپهاي شريک قدرت دردولت، بي احترامي به روشنفكران وکارمندان رسانه ها و ده ها مورد ديگر ، ازجمله مسايلي است كه براي يكبار ديگر اميد رسيدن به صلح و آرامش را ياس تبديل نموده است. اين موضوع از يك جهت مردم را وادرا به مهاجرت هاي داخلي و خارجي كرده و از سوي ديگر باعث عدم بازگشت مهاجرين به كشور مي گردد.

مهمتر ازهمه، بي توجه يي ، روزگذراني ، بي نظمي وضعف رطس دولت جامعه جهاني را نسبت به وطن بد بين ساخته آنان را نيز ازروند كمك به بازسازي دورخواهد ساخت. علت اصلي جنايات و درگيري هاي اخير در كشور، حضور تفنگ سالاران در مناصب و پست هاي كليدي كشوراست تنها راه حل اين مساله بركناري احزاب و گروه ها ي که درگذشته مرتکب قتل ، جنايت وچپاولگري شده اند ازبدنه دولت مي باشد.

 اكنون كه جامعه جهاني عزم بربازسازي دارد ، كاري نكنيم كه اين عزم به ياس و نااميدي مبدل شود. بياييد همانگونه كه دست هاي خارجي در تخريت و چند پارجگي كشور نقش اساسي داشتند ، امروز كه مي خواهند جبران كنند ، زمينه رابراي آنان فراهم نموده بهانه اختلافات دروني آنان دركشور خود نباشيم. برهمه ما كاملا روشن و واضح است كه بعد ازسقوط طالبان و با ورود نيروهاي آمريكا ، تفنگ سالاران محلي جان دوباره گرفته ، يكبار ديگرشريک قدرت شدند.  اين تقصير مهم ، همچنان برعهده نيروهاي خارجي است. زيرا اگر برخي ازهمسايگان و كشورهاي ذي دخل ، اين ها را كمك نمي كردند ، امروز شاهد رشد و جان گرفتن دوباره اين ها به نفع برخي ازکشورهاي خارجي و به ضرر مردم نبوديم. بنابر اين لازم است تا نيروهاي بين المللي ازخود صداقت بيشتري نشان داده با تفنگ سالاران وچپاولگران ، برخورد قاطعانه و جدي نمايند. تا بدين وسيله براي مردم ثابت شود كه خارجي ها واقعا قصد بازسازي را دارند.

برنامه خلع سلاح وملکی سازی بعد ازگذ شت سال ها نه تنها نافرجام باقی مانده، بلکه به همه ابعاد وجهات آن رسیدگی لازم صورت نگرفته است. همانگونه که برخی از منابع بین المللی تصریح میدارند، پروسهء کنونی دی.دی.آر به دلایل فراوانی، عرصهء دشوار وجنجال آفرینی را درآینده، برای کشور به وجود خواهد آورد. متاسفانه اين روند همه گروه های تفنگدارمسلح را شامل نشده ازیکسو بی امنیتی درکشورکاهش نیافته ازسوی دیگر، برنامهء ملکی سازی وجمع آوری سلاح، با کند یهای فراوان ومقطعی روبرو گردیده است . ازین گذشته آنچه تاکنون انجام شده، به هیچوجه نتوانسته است در تأمین امنیت وکاهش نيروهاي مسلح  زورگويي وتاراجگردرکشورسهم موثری را ایفا کند .

آنگونه که منابع بین المللی تاکید دارند، برنامهء خلع سلاح تمام تفنگداران را دربرنگرفته وقوماندانان محلي درکشور، برای بقای قدرت خویش وبرای حفظ زمینه سوء استفاده ازجمله قاچاق مواد مخدره ، قاچاق آثارباستانی، جنگلات وتصاحب دارایی های دولتی وشخصی بیشتر ازهر وقت دیگر فعالتر به نظر میرسد. آنچه بیش از همه قابل اندیشه است ، نه تنها درریشه کن کردن سیستم وشیوه های قوماندان سالاری وحاکمیت تفنگ کارموثری صورت نپذیرفته ، بلکه بصورت مستقیم وغیرمستقیم درتقویهء پایه های سیاسی وقدرت اقتصادی آنان موثریت روا داشته شده است .

درحالیکه دراوضاع کنونی این انتظار موجود بود که درعرصه های تأمین امنیت، بازسازی وقانون مندی، محوفساد اداری وسایرپديده هاي منفي کارهای بزرگی انجام میشد اما این مامول ها تحقق نیافته باقی مانده وخواست ملت برای ایجاد یک دولت قوی ونیرومند وپاسدار قانون و تأمین کنندهء امنیت وادامه دهندهء بازسازی، تأمین کار ورفاه اجتماعی درحال بدل شدن به یأس تلقی ميشود. کشوربا اين همه سلاح وسلاحداربه آتش زير خاكستر مي ماند كه هر آن امكان دارد با كوچكترين بي احتياطي اين آتش زير خاكستر شعله ور گردد و حضور نيروهاي جنگ سالاردرادارات مهم امنيتي وسياسي به اين وضعيت بيشتر دامن زده است، اما آيا با مسامحه كاري و ميدان دادن به نيروهاي جنگ سالار تحت عنوان نيروهاي مقاومت و مبارز مي توان از اين واقعه جلوگيري كرد يا نه؟ بلكه مي توان بر دامنه اين تهديد نيز افزود. کشوربه دليل دوري ازقانون وعدالت اجتماعي به يك جنگل تبديل شده است كه هركس زور بيشتر داشت همان قدرت حاكم به شمار مي رود . تفنگداران با تكيه به نيروي نظامي خويش خواستار هرج ومرج ، چوروچپا ول ، زورگوي وبي قانوني اند .

پروسه خلع سلاح ، آغاز شدو اميدواريهاي را پديد آورد مردمي که طي بيشترازيک دهه درحاکميت تفنگ هزارا ن قربا ني دادند و کشورخود را نمايشگاه عظيم انواع سلاح هاي سبک و سنگين مي ديدند، درين آرزوبودند که روزي سايه سياه تفنگ وتفنگدار را بربالاي سرشا ن نديده واين حاکميت ننگين را براي ابد به گورستا ن تاريخ دفن نمايند . دولت درين مورد ميليون ها دالررا به بادفنا داد، ولي درظاهرارقام هاي ارايه مي گردد که اميد واري هاي کاذ بي را به مرد م نويد ميدهد . اما کشتن ، بستن ، بردن ، اختطا ف ، زورگويي ، قاچاق وحشت ، بربريت ، جنگ هاي ذات البيني و مرد م آزاري با گذ شت هرروزوسعت بي سا بقه پيدا مي نما يد .

سال‌هاست‌كه‌امريكا ومتحد ين‌درکشور حضوردارند اما هنوز هيچ‌نشاني‌از ثبات‌و صلح‌و امنيت‌دركشورسراغ‌نداريم ، زيرا پس‌ازسقوط‌طالبان‌، بايد بدون درنگ به جمع آوري اسلحه ا قدا م ميگرديد نه تنها اقدامي نشد بلکه دست‌تفنگدارا ن ‌درنقض‌حقوق‌بشر، حقوق‌زنان‌، دامن‌زدن‌اختلافات‌قومي‌و مذهبي‌، چور و چپاول‌با زگذاشته شد . حال‌نه تنها بر مردم‌ما بلكه‌بر اكثر مردم‌دنيا آشكار گشته‌است‌كه‌با وصف‌حضور نيروهاي‌صدوپنجاه هزاري خارجي وادعاهاي‌بلند بالاي‌دولت ، هنوز هم‌کشوربه‌عنوان‌يكي‌ازمراكز فجايع‌حقوق‌بشر باقي‌مانده‌است، ادامه‌خشونت‌عليه‌زنان‌، حوادث‌بيشمار تجاوز، تهد يد وازدواج‌اجباري‌توسط‌افراد مسلح‌‌، افزايش‌بي‌سابقه‌خود كشي‌وخود سوزي‌زنان‌، تهديد فاميل‌ها تا دختران‌خود را به‌مكتب‌نفرستند، سوزاند ن‌مكاتب‌د خترانه‌، احساس‌ناامني‌زنان‌دركار بيرون‌از خانه‌، ممنوعيت‌ظاهر شدن‌آواز خوانان‌زن‌در راديو و تلويزيون‌، افزايش‌زنان‌و بيوه‌هايي‌كه‌چاره‌اي‌جز گدايي‌و روي‌آوردن‌به‌فحشا ندارند و...

مردم نه تنها خواستار خلع سلاح وحذف نيروهاي جنگ سالار هستند، بلكه اين راه را تنها راه اعاده امنيت درکشور مي دانند. خوادث هشت جوزا شهرکابل، کشتارمردم مظلوم شبرغان وسيله افراد مسلح جمعه خان همدرد، گروپ بندي وزورگويي هاي مسوولين محلي دربلخ ، هرات وسايرنقاط کشوربه خوبي خطرجنگ سالاران را يك بارديگر براي مردم خاطرنشان ساخت كه يك سوءتفاهم مي تواند منجر به كشته شدن بيش ازصد ها نفر شود وعده زيادي ازمردم را درهول و ترس فروبرد ، زندگي زير سايه يك جنگ سالارهيچ گاه امنيت را براي ميهن تامين نخواهد كرد. اگرقدرت جنگ سالاران و باندهاي مافيايي مواد مخدر تحت حمايت آنها مهار نشود، شرايط فعلي نه تنها امنيت کشوررا به مخاطره خواهد افكند كه مشكلات بسياري را براي نيروهاي خارجي پيش خواهد آورد ويك بار ديگروطن را به کام نيستي خواهد کشاند. هم اكنون دهها هزار ميل سلاح نزد گروپ هاي مسلح وجود دارد كه عامل نا امني دركشور هستند. اگر سلاح جمع اوري شده باشد، پس اينهمه زورگويي، درگيري، قتل و جنايت چگونه اتفاق مي‌افتند. همين حالا تنظيم هاي حزب گلبدين، جمعيت رباني، شوراي نظار، اتحاد سياف ، وحدت اكبري، حرکت انوري ومحسني و ... كاملاً مسلح بوده، واليان و قوماندانان امنيه تنظيمي هريك دهها ميل سلاح دراختيار دارند. سرگروپ ها وبعضي ازفرماندهان و مسوولان اين تنظيم ها دردولت نيز شركت داشته ولي سلاحكوت هاي خود را حفظ كرده اند.

هزاران ميل سلاحي كه سال هاي گذشته درجنگهاي شيندند، هرات، بادغيس، غور، فارياب، بدخشان، مزار، لغمان، نورستان، كنر وهلمند استعمال شد، كجا رفت؟ و چه وقت در آن مناطق خلع سلاح صورت گرفت؟ ، هزاران ميل سلاح عطا درمزار، سلاح هاي قوماندان حضرت علي درننگرهار و لغمان،سلاح ومهمات سلام راکتي درزابل ، سلاح ومهمات اسماعيل درهرات وسلاح کوتها ود يپوهاي مهمات پنجشير، سلاح هاي شيرعلم،زلمي طوفان وسياف و... را چه وقت جمعاوري كردند؟ وآيا همين قومانداناني كه در قعطات نظامي به پروسه ي دي دي آر پيوستند، ۲۰ در صد سلاح خود را تحويل داده اند؟ آيا ۸۰ در صد آنها را براي روز مبادا نگهداري نكرده اند و آيا با همين سلاحها همين امروز غارت و چپاول نمي كنند؟ انتقال اين مقدارمواد مخدر به خارج ازكشور، درگيري ها، راه گيري ها، اختطاف ها و قتل در شهرها حتي در پايتخت با كدام سلاح صورت مي گيرند؟ .

قوماندانان دربدخشان، عطا درمزار ، حضرت علي و حاجي دين محمد درننگرهار، ملاشيرمحمد و عبدالرحمن جان درهلمند، قاضي كبير و بشير چاه آبي در تخار، مطلب بيگ و پيرام قل دركندز، قوماندان سلام درغور، ، نيروهاي امان الله درشيندند، اسماعيل درهرات، انجنيرغفار درننگرهار، قسيم جنگل باغ وامان الله گذردرشمالي ، جبهات عبدالحي درنهرين ، بشيربغلاني دربغلان ، سلاح ومهماتي سرپل وميمنه ، پادشاه خان زدران درگرديز، كشميردركنر و ... خلع سلاح شده اند؟ درجريان ۲۵ سال جنگ بيشتر ازسه و نيم ميليون ميل سلاح خفيف وثقيل ازچهارگوشه دنيا وارد کشور شده است واين درحالي است كه ورود سلاح از پاكستان توسط طالبان و حزب اسلامي كماكان ادامه داشته هر روز بر انبار سلاح و مهمات دركشورما افزوده مي‌گردد.

همچنان ازده ها ناظروگزارشگري كه تراژدى بازگشت ناامنى و دهشت به کشور را باز گو كرده اند مى توان به روايت خبرنگار اعزامى روزنامه انگليسى گاردين از ميادين جنگ اشاره كرد . او مى نويسد : اغلب شهروندان افغان در گفت وگوى شان تأكيد كردند كه «دولت هاى آمريكا و بريتانيا در عراق و افغانستان مرتكب اشتباه هاى زيادى شده و دروغ هاى هماهنگى گفته اند.» اين گزارشگرازافول انگيزه جنگ در اردوى متحدين خبر مى دهد و اين كه دور جديد حملات طالبان بر پايه ترس فزاينده افسران وسربازان اروپايى و آمريكايى طراحى شده است . به نوشته گاردين ناتو برآورد كرده است كه حدود ۶هزار تا ۸هزارعضو طالبان، در داخل افغانستان فعاليت دارند، اما كسى به درستى نمى داند كه چه تعداد ديگر، در انتطار ورود به افغانستان هستند.  گاردين سپس به عملكرد ضعيف و پر اشتباه فرانسه، آلمان و كانادا در جبهه هاى استراتژيكى مانند قندوز، ارزگان و قندهار اشاره مى كند، از كارنامه هشت هزار نيروى بريتانيايى بويژه در ولايت هلمند به عنوان يك فاجعه ياد مى كند . نيروهاى آمريكايى هم كه درشرق افغانستان مستقر هستند، به يكى از جبهه نفوذ پذير وشكننده جنگ تبديل شده اند. نويسنده اين روزنامه بريتانيايى در نتيجه گيرى خويش تأكيد مى كند كه دامنه شكست اكنون فقط دامان سران امريکا وانگليس را نگرفته است بلكه مأموريت جنگ را در افغانستان آزمونى براى ناتو مى شمارد. آزمونى كه همه رقيبان ناتو از روسيه تا چين به نتيجه آن چشم دوخته اند. حال دراين شرايط مى توان به عواقب مذاكره جبهه ائتلاف با طالبان انديشيد.

از اين نگاه روشن است كه مذاكره با طالبان هدفى جز فرافكنى يا فرار ازعراقيزه كردن بحران افغانستان ندارد. حتى از اصرارى كه آمريكايى ها بر پيگيرى اين طرح دارند مى توان اين نكته را استنباط كرد كه آنها به تعبير تحليلگران اين كشور نمى خواهند« فرصت مقتضى » براى مذاكره با شبه نظاميان شورشى همانند عراق فوت شود. به هر تقدير بهره طالبان از اين اعترافنامه فقط يك پيروزى نظامى نيست بلكه اين گروه با اين تصميم به قول كرزى به يك توفيق مهم سياسى دست مى يابند.

اين توفيق را بويژه سازمان ملل ارزانى اين گروه كرده است. ورود تمام عيار اين نهاد به مذاكره با طالبان اين مفهوم خطرناك را دارد كه موجوديت اين گروه به رسميت شناخته شده است. جالب است كه سازمان ملل نيز منتظر تصميم كابل نمانده است. درين ادوارد، سخنگوى سازمان ملل متحد با اعلام اين موضوع مى گويد: هم اكنون گفت وگو ميان مقا م هاى محلى و طالبان در ولسوالى موسى قلعه ولايت هلمند جريان دارد. 

مردم افغانستان و جامعه جهانى كه هر كدام به نحوى از حاكميت سياه طالبان بر كابل آسيب ديدند در اجماع خويش براى روى كار آوردن دولت كرزى، يك هدف مقدس كرده اند وآن نجات كشور از چنگ افراطيون و زدودن رسوبات افراطى گرى ازاين سرزمين است، افراطى گرى كه نماد آن طالبان بوده وهست. عجيب ترين معماى ذهنى مردم رنجور پس از شنيدن خبر تلاش حكومت كابل براى سازش با طالبان اين بود كه چگونه دولتى كه با رسالت طرد و مهار اين جريان افراطى هويت يافت و برقدرت تكيه زد و خود جاده بازگشت آنها را هموار ميكند. تا به امروز جلوگيرى از بازگشت طالبان در منشور حكومت افغانستان سرلوحه همه هدف ها بود و چندان جاى تعجب نيست كه برخى محافل کشوردرشنيدن خبر سازش با طالبان گفتند كه كابل عهد بزرگ خود با جامعه بين المللى و مردم را شكسته است .

 سازش با طالبان نقض همه غرض و مقصودى است كه ازسال ها جنگ، مردان كابل و طرف هاى بين المللى در اين سرزمين داشته اند و گريبان آنها در چنگ اين سؤال است كه براستى اگر قرار بود با طالبان از در آشتى وارد شوند پس چه نيازى به اين همه جنگ و آوارگى بود و اساساً چه نيازى به حضور اين همه نيروى بين المللى و اشغال خونين افغانستان. همه گردانندگان اين جنگ كه تاكنون نزديك هزارها كشته و زخمى دربرداشته است. ناگزير بايد به اين سؤال پاسخ دهند.  درميان مردان كابل تاكنون مصالحه ملى و آشتى ملى داراى ابعاد و چهارچوبى روشن بوده است. همه کس در آزادى اين سرزمين از چنگ طالبان در پى آشتى ملى و تفاهم بودند اما همه سخن ها در باب تفاهم به اين نكته ختم مى شد كه جنايتكاران و كسانى كه هم انديشه ترور ونفرت قومى را پراكنده اند ودست شان به خون مردم بى گناه آلوده است از گردونه عفو و آشتى بيرون بمانند و بايد در محاكم اين كشور به سزاى اعمال شان برسند.

در جلسه اخير كميسيون روابط خارجي سنا كه با رياست جان كري برگزار شد، ريچارد لوگار جمهوري خواه از اينديانا،‌اظهار داشت كه اهداف جنگ امريكا "مشخص نيست" و نيز ريچارد هالبروك، فرستاده خاص دولت اوباما در افغانستان و پاكستان، تصريح كرد در حالي كه "علائم مشخصي از حركت رو به جلو در بسياري از حوزه‌ها"‌داريم،‌وي هنوز "نقطه عطف مشخصي را در هيچ راستايي" نديده است.

در اولين ديدار جان كري با حامد كرزي انجام شد، كري اظهار داشت كه كرزي نكاتي را خاطرنشان ساخته كه مي‌خواهد امريكا به ان توجه كند از جمله كم رنگ كردن نقش امريكايي‌ها دركشور و تقبل نكردن برنامه‌ها و كارهاي موسساتي كه خود دولت افغانستان از پس ان بر مي‌ايد و ازهمه مهم‌تر وي بر نگراني‌خود از دخالت پاكستان در افغانستان تاكيد كرد. طي بيانيه‌منتشر شده از سوي دولت امده است كه كرزي به تازگي نامه‌اي خطاب به بارك اوباما، رئيس جمهور امريكا نوشته است و اظهار داشته كه ستراتژي جنگ در افغانستان نياز به بازنگري دارد. كرزي در اين نامه بدون هيچ اشاره‌اي به پاكستان نوشت: فقط جنگ را در خانه‌ها و دهكده‌هاي افغانستان دنبال نكنيم و نياز است بيشتر بر روي ريشه‌ها و پناهگاه‌هاي تروريسم خارج از افغانستان متمركز شويم.

كري تصريح كرد كه دولت امريكا در نگراني‌هاي كرزي از شورشياني كه حملاتي را در مرز پاكستان هدايت مي‌كنند سهيم است. ببينيد ما هنوز هم در حال سركوب و رويارويي با تهديدهاي افرادي هستيم كه در سال دوهزارويک به ما حمله كردند و ما هنوز هم مي‌دانيم كه آنها آنجا حضور دارند - برخي از آنان در افغانستان،‌بيشتر انها در غرب پاكستان و تا انجا كه اطلاع داريم برخي ازانها در شبه جزيره عرب و افريقا - و انها به تهديدهاي خود ادامه مي‌دهند و شما نمي‌توانيد از ان به سادگي بگذريد و بنابراين به همين علت است كه ما اينجا هستيم.

كه  د ر گلزا ر ما ا ين  فتنه  كرده ؟

به هرشا خه ي گل غم خا نه کرده ؟

چرا در هر نسيمي بوي خو نست؟

چرا  زلف بنفشه  سر نگو نست؟

چرا سر برده نرگس در گريبان؟

چرا بنشسته قمري چون غريبان؟

چرا  پروا نگان  را پر شكسته ؟

چرا د ر گوشه ي تنها نشسته ؟

چرا مطرب نمي خواند سرودي؟

چرا سا قي  نمي  گويد د رودي؟

چرا د رد ها  رهي ها مون گرفته ؟

چرااين  دشت خاكش خون گرفته ؟

چرا خورشيد درين خانه فروخفت؟

بها ر آ مد ، گل  نوروز نشكفت ؟

مگر خورشيد و گل را كس چه گفتست؟

كه اين لب بسته و آ ن رخ نهفتست؟

مگر گل نو عروس، شوي  مرد ه ؟

كه روي از سوگ غم در پرده برده ؟

چرا خورشيد در سوگ زمينست؟

چرا ا ز خون يارا ن شرمگينست؟

بهاران دا من افشان شو،  زگلهايت

 مزا ر كشتگان  را غرق گل كن

بهاران تلخ منشين، خيزوپيش آي  ،

 گره وا كن زابروچهره بگشاي

بهاران خيزوز اي ابر سبكروي

بريز آبي به روي سبزه و جوي

سرو رويي به سرو و يا سمن بخش

نوايي نو به مرغان چمن  بخش .( ؟؟؟)

کاپي به تمام نشريه هاي که به دموکراسي وآزادي عقيده وبيان ايمان دارند .


December 9th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات